-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 23:05
سلام به همه شرمنده به زودی زود براتون به روز رسانی می کنم البته اگه شما هم پایه باشید دوستان
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 23:05
سلام به همه شرمنده به زودی زود براتون به روز رسانی می کنم البته اگه شما هم پایه باشید دوستان
-
در احوالات پایس
جمعه 17 آذرماه سال 1385 20:50
سلام به همه دوستان خوبم اول از همه معضرت می خوام که دیر دارم به روز رسانی می کنم خوب انشاالله که حاله همتون خوب باشه براتون بگم که بعداز سه ماهی که رفتم دانشگاه تازه فهمیدم رشته دقیق من چیه در حقیقت من دارم اینجا رشته مهندسی مکانیک در شاخه سیستمهای صنعتی را می خونم که قبلا فکر می کردم دارم مهندسی صنایع می خونم شکر خدا...
-
در احوالات پاریس
سهشنبه 23 آبانماه سال 1385 20:23
یا رحمان سلام ودرود به همه دوستان خوبم انشاءالله که حاله همتون خوب باشه من هم خوبم باید بگم که تو این چند وقته خیلی سرم شلوغ بود چون۲-۳ تا امتحان دادم, سخت بود ولی به هر حال خوندم و تا اونجای که از سوال برداشت می کردم وهر چی یاد گرفته بودم، بقول خودمون پاشیدم تو ورق امتحانی. یه نکته ای رو که باید بگم اینکه اگه من...
-
بی معرفتیه
یکشنبه 14 آبانماه سال 1385 18:57
سلام خیلی بی معرفتی اگه نظرندی
-
نیکی و بدی
جمعه 12 آبانماه سال 1385 23:25
لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو <شام آخر > دچار مشکل بزرگی شد : می بایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند ٬ تصویر میکرد ! کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند ٬ روزی در یک مراسم سرود دسته جمعی ٬ تصویر کامل مسیح را در چهره یکی...
-
در احوالات پاریس
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1385 19:16
سلام به همه دوستانه گلم انشاءالله که حاله همتون خوب باشه خوب امروز دوم نوامبره دقیقا 6 ماه می گذره که من در پاریس هسنم . میبینید که زمان چه زود می گذرد . ولی من اصلا دوست ندارم به 6 ماه پیش برگردم . این دوران سختی برای من بود دوری از خانواده و دوستان و کشورم ایران ولی بهر حال با تمام پستی و بلندی هاش گذشت . از ایران...
-
در احوالات پاریس
جمعه 28 مهرماه سال 1385 16:37
سلام به همه دوستان خوبم انشاء الله که نماز روزه هاتون مورد قبول حق بوده باشد ماه رمضونم تموم شد . دیدید چه زود گذشت؟ رفت تا سال دیگه آیا زنده باشیم یا نباشیم ؟ من که امسال از سفره های زیبای صمیمی افطار خانواده و دوستان و آشنا و فامیل بی نصیب بودم از همه مهم تر از مراسمی که در گوشه کنار شهر بود . یادم میاد پارسال با...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1385 20:07
تا حالا کفشاتو نگاه کردی ؟؟ ۲تا عاشق. ۲تا همراه که با هم می میرن. با هم خاکی میشن, بدونه هم زیره بارون نمیرن , کاش آدما هم یکم از کفشاشون یاد بگیرن
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مهرماه سال 1385 20:51
نردبان این جهان ما و منی است عاقبت این نردبان افتادنی است لا جرم هر کس که بالاتر نشست استخوانش زودتر خواهد شکست
-
دل تنگی
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1385 18:44
سلام به همه دوستان خوبم بعد گذشت ۶ ماه از اقامتم در پاریس و فرازونشیب هایش رفتیم سر کلاس و درس رو شروع کردیم . خوب خدارا شکرراضی هستم . رشته سختیه اولا چون زبانش فرانسوی دوما اصطلاحاتش هم از یه طرف من و اذیت می کنه چون بعداز پیداکردن لغت توی دیکشنری باید تازه بفهمهم که منظور لغت چیه البته نا گفته نماند که همکلاسی های...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1385 23:07
سلام به همه دوستان منتظر باشید تا براتون خبر زیاد دارم سر فرصت همه رو می گم.
-
الوووو
دوشنبه 17 مهرماه سال 1385 16:05
بسمه الله الو سلام منزل خداست؟ این منم مزاحمی که آشناست هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟ الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟ چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر صدای من...
-
در احوالات روزهای پاریس
شنبه 15 مهرماه سال 1385 01:23
یا حق سلام به همه دوستانم انشاءالله که نماز روزه ها تون قبول در گاه حق بوده باشه خوب همونطور که قول داده بودم امروز باید اینجا رو یه به روز رسانی بکنم امروز رفتم دانشگاه روز اولی بود که با هم دوره ای هام آشنا می شدم . جونم براتون بگه که تقریبا 35 نفری بودیم که اکثرا پسر وتقریبا در حد انگشتان دست دختر سر کلاس بود (قابل...
-
بسم الله الرحمن الرحیم
جمعه 14 مهرماه سال 1385 22:53
سلام به همه دوستانم یه هو به کلم زد که یه وبلاگ درست کنم که هم دوستای بشتری پیدا کنم هم با اونای که دوستم بشتر از هم با خبر باشیم فکر کنم ساعت ۱۲ شب بود . تو فکر اسمی بودم که می خوام برای این وبلاگ بزارم خلاصه انقدر این ور انورش کردم ولی به جای نرسیدم که ناگهان چشمم به دیوان حافظی که یه کی از دوستام(ش.ب) به رسم...