خواستگاری

موارد و حال و هوای که در یک خواستگاری ممکن است برای یک پسرکه می خواهد به این امر مهم برود و شرایطی که برای ان پبش خواهد امد را تفریبا شبیه سازی کردم و شبی برای خودم به رشته تحریر درآوردم و فکر کنم متن جالبی برای شما دوستانم باشد

کت شلوارشیک ، دسته گل به اضافه شکلات وشیرینی ، بحث های قبل از جلسه در حضور خانواده پسر، بحث های که قرار مطرح بشه و نصیحت های که میگن ابنو بگو اونو نگو حواست باشه چه چیزهایی می خوای بگی و از اینجور صحبت ها  

اماده شدن برای رفتن به منزل دختر برای دیدن خانواده دختر و دختر و آمادگی برای سوالاتی که مطرح خواهد شد و حوادث و بحث های پیش بینی نشده

پسر خود را آماده  می کند و سوالات را مرور می کنند و دعا گویان به سمت خانه دختر در حال حرکت است ، شاید  این استرس را پسرها کمی تجربه کرده باشند که ، در دوران تحصیل و دانشجویی  برای امتحانات اماده می شدند ولی اینبار نه می تونه سر جلسه امتحان بلند شه یا نمی تونه سره امتحان حاضر نشه یا حتی هیج سوالالی رو نباید سفید بزاره

رسیدن به خانه دختر ، پسر گل بدست  وارد می شود و با رمز یاعلی عملیات شروع خواهد شد

چون عملیات در خانه حریف برگذار می شود و شرایط جوی و محیطی غالب بر پسر هست باید سعی کند خودش را کنترل کند تا دسته گلی به اب ندهد و با تمام احتیاط لازم فقط حواسش به خودش باشد تا سوتی خواصی ندهد تا 30 دقیقه سپری شود و جو حاکم بر جلسه تا حدودی دستش بیاید و کم کم به بقیه موارد برسد

البته این مورد از خواستگاری بیشتر مربوط  به ان دسته از مواردی است که پسر و دختر آشنایئتی با هم ندارند و به اصطلاح به روش کاملا سنتی  و بصورت معرفی دوستان و آشنایان و فامیل انجام می شود

خانواده دختر

دختر رسد کردن پسر بصورت کاملا نا محسوس و عادی اما با دقت

مادر دختر بیشتر مشغول مهمانداری و در عین حال گوشه نگاهی به پسر

پدر دختر شروع به صحبت درباره اخبار روز و حوادث روزمره زندگی و بحث هایی مطرح کردن تا یخ پسر به اصطلاح اب شود و اینجاست که پدر دختر وظیفه خطیر وقت تلاف کردن به نفع پسر برای بدست اوردن روحیه و اداره جلسه بر عهده دارد

خواهر دختر  وظیفه کامل براندازی پسر و کمی هم مهمانداری در کنار مادر ، اینجاست که خواهر دختر وظیفه دارد با ایما و اشاره به دختر یه چیزهای برساند و به اصطلاح گوشی را دسته خواهر خود بدهد که از کدام سوالات طرح شده استفاده کند

داماد اول خانواده  کمی خندان خود را نشاندادن وبه یاد روزهای خواستگاری خود افتادن و ابراز همدردی با پسر که"" اره منم این مراحل را گذروندم ، فعلا بدوو ببینم چه می کننی پسر"" و کمی نگران از تقسیم شدن ابراز احساسات مادر زن که شاید از این پس با ورود داماد دوم  این روابط دستخوش تغییرات و حتی رقابتی شدن پیش خواهد رفت  و ایتجاست که ضرب المثل " ژیان ماشین نمیشه باجناق فامیل نمیشه " ولی همچنان با روی خندان و شاد نظاره گر مراسم خواهد بود  

مادر پسر خوش بش کردن با مادر دختر و خود دختر و بحث های روز مره  و کمی هم دختر را برانداز کردن

 پدر پسر   صحبت کردن با پدر دختر و درباره موارد روزمره واخبار روز، که پسردر این مواقع باید سعی کند که به شرایط ایده ال مجلس برسد و کم کم در بحث های کوجک شرکت  کند  

پسر با دقت تمام به خودش و شمردن گل های قالی و کم کم برانداز کردن میز جلوی خودش و نگاهی برای تایید حرفهای پدرها و نیم نگاهی به دختر

نکته ای که خانواده دختر باید به آن توجه کنند این است که چون خانواده دخترمیزبان است ،پذیرای ساده داشته باشند واز تنقلاتی استفاده کنند که به راحتی بشود آنرا خورد و اکیدا از کافه گلاسه و ساین شاین و مواردی شبیه به آن که وقت و دقت زیادی می خواهد برای خوردن آن استفاده نکنند چون پسر اصلا در این شرایط قادر به خوردن ان نمی باشد وقطعا عطای انرا به لقایش خواهد بخشید

جدیدن هم که رسم شده این چای معروف را دیگر به پسر نمی دهند از طریق شخص ثالثی این عمل انجام می شود قابل توجه پسرهای بدبخت که یه عمری تو فیلم ها این حرکتو می بینند و اخر هم ارزو به دل خواهند شد و شاید این هم گربه جدیدی است که دختر ها دمه حجله می زنن زمین که حواست باشه ازاین به بعد چای خواستی خودت مری میرزی یا از همانی که بهت داد باید بگیری ، مادر دختر یا خدمه که مورد دوم خیلی خیلی خطرناک است ،چون شاید در اینده دختر هر وقت شاکی بشه سریعا می گه اره ما خونمون 100 حدم و خشم داشتیم مگه یادت نیست فلان روز رااااا

در ضمن چای اوردن دختر که در ایران رسم هست یک مقدار دختر را در شرایطی قرار می دهد که  پسر را درک کنه  ولی بدبختانه این مورد هم کنار می رود و دخترها از این  مورد هم شانه خالی می کنند  

مرحله پذیرایی که یکی از سخت ترین مراحل برای پسر هست  که باید یک بار در عمرش هم که شده ، با دقت تمام چایی یا بستنی یا میوه را بخورد که به هیج وجه روی لباس یا کت شلوار ریخته نشود چون تو عمرش اینقدر زیر نظر نبوده ،وهرحرکتی ممکن است بعدها به ضررش باشد

 بریم سره اصل مطلب

جمله بسیار معروف و شنیدنی از زبان پدردختر و اعلام خطر برای پسر که کم کم باید بیاد وسط میدان و به سوالات مربوطه جواب بده  

 پسر از فرصت های داده شده باید استفاده کافی رو می برده و باید از این به بعد وارد معرکه شود و به سوالات کلی که شامل بیوگرافی چندین سال گذشته و بیشتر گذشته نزدیک و کار و بارو درآمد و وووووووووو صحبت کنه  

اماده شدن برای صحبت با دختر

پیشنهاد پدر دختر برای صحبت های خصوصی و دونفره و هدایت مادر دختر به محل مورد نظر و نشاندن افراد با دید مناسب و رعایت فاصله مناسب

مادر دختر در این وقت خیلی دوست داشت در این محفل گرم شرکت کند و ببینه بین این دو جوان چه صحبت هایی رد و بدل می شه ولی خوب این مورد هنوز به مرحله اجرایی نرسبده

از اینجا به بعد پسر می تونه یه نفس راحتی بکشه .و مدیریت کارو دستش بگیره و البته این به تجریه پسرها خیلی خیلی ربط داره جمله معرف اول خانم ها رو استفاده کردن در این موقع می توانه شکستن سکوتی باشه که حکم فرما شده و اولین باره که دختر ها حاضر نیستند به هیج وجه منل وجوه  شروع کننده باشند

طبیعتا پسر باید دوباره بیوگرافی خودشو  بگه البته اینبار با جزئئیات دقیق تر

دختر ،رونمایی سوالات  کلیشه ای وشاید هم دیکته شده از طرف اهالی فن ،که به ترتیب بر روی کاغذی نوشته شده و احیانا برگه های زمیمه شده و در مقابل کپ کردن پسر از سوالاتی که قراره مطرح بشه و خواندن عم یوجیب مصطر اذا وووووو

طرح سوالات وگپ و گفتگو اعلام مواضع اولیه طرفین

مثل هر امتحانی اتمام جلسه و معلوم نبودن نتیجه ان و ترک محل به سمت جایگاه قبلی

شعر معروف هر کسی از ظن خود شد یار من وووو

چند دقیقه استراحت و نفسی تازه کردن و اعلام تعارفات همیشگی ایرانی و ترک جلسه با خانواده

پسر ها دقت کنند در هنگام کفش انتخاب کردن  ،چون باید در عین حال که خداحافظی می کنند با خانواده دختر ،در کوتاه ترین زمان کفش را بپوشند و دنباله پدر و مادر خود خانه دختر را ترک کند ، در صورت گیر کردن در این مرحله پسر می تواننید از مراحل ضربتی و موقت هم استفاده کنید و بصورت فشاری که شده کفش را در پا جا دهد

در راه بازگشت به خانه

اعلام گزارش کار و صحبت های انجام شده و اعلام دیدگاه طرف مقابل و به شور گذاشتن رفتار های انجام شده و به نتجه رسیدن در مورد اینکه آیا این مورد همانی است که فکر می کردی و یا بازهم باید رفت و دید و روزی از نو

این بود برداشت من از جلسات خواستگاری سنتی

تا نظر شما چه باشد ؟ آیا در این دهه که ما زند گی می کنیم روش های سنتی خواستگاری جواب خواهند داد ؟ آیا هنوز هم می شود یارزندگی خود را از این طریق پیدا کرد ؟ و ووووو

خواستگاری

موارد و حال و هوای که در یک خواستگاری ممکن است برای یک پسرکه می خواهد به این امر مهم برود و شرایطی که برای ان پبش خواهد امد را تفریبا شبیه سازی کردم و شبی برای خودم به رشته تحریر درآوردم و فکر کنم متن جالبی برای شما دوستانم باشد

کت شلوارشیک ، دسته گل به اضافه شکلات وشیرینی ، بحث های قبل از جلسه در حضور خانواده پسر، بحث های که قرار مطرح بشه و نصیحت های که میگن ابنو بگو اونو نگو حواست باشه چه چیزهایی می خوای بگی و از اینجور صحبت ها  

اماده شدن برای رفتن به منزل دختر برای دیدن خانواده دختر و دختر و آمادگی برای سوالاتی که مطرح خواهد شد و حوادث و بحث های پیش بینی نشده

پسر خود را آماده  می کند و سوالات را مرور می کنند و دعا گویان به سمت خانه دختر در حال حرکت است ، شاید  این استرس را پسرها کمی تجربه کرده باشند که ، در دوران تحصیل و دانشجویی  برای امتحانات اماده می شدند ولی اینبار نه می تونه سر جلسه امتحان بلند شه یا نمی تونه سره امتحان حاضر نشه یا حتی هیج سوالالی رو نباید سفید بزاره

رسیدن به خانه دختر ، پسر گل بدست  وارد می شود و با رمز یاعلی عملیات شروع خواهد شد

چون عملیات در خانه حریف برگذار می شود و شرایط جوی و محیطی غالب بر پسر هست باید سعی کند خودش را کنترل کند تا دسته گلی به اب ندهد و با تمام احتیاط لازم فقط حواسش به خودش باشد تا سوتی خواصی ندهد تا 30 دقیقه سپری شود و جو حاکم بر جلسه تا حدودی دستش بیاید و کم کم به بقیه موارد برسد

البته این مورد از خواستگاری بیشتر مربوط  به ان دسته از مواردی است که پسر و دختر آشنایئتی با هم ندارند و به اصطلاح به روش کاملا سنتی  و بصورت معرفی دوستان و آشنایان و فامیل انجام می شود

خانواده دختر

دختر رسد کردن پسر بصورت کاملا نا محسوس و عادی اما با دقت

مادر دختر بیشتر مشغول مهمانداری و در عین حال گوشه نگاهی به پسر

پدر دختر شروع به صحبت درباره اخبار روز و حوادث روزمره زندگی و بحث هایی مطرح کردن تا یخ پسر به اصطلاح اب شود و اینجاست که پدر دختر وظیفه خطیر وقت تلاف کردن به نفع پسر برای بدست اوردن روحیه و اداره جلسه بر عهده دارد

خواهر دختر  وظیفه کامل براندازی پسر و کمی هم مهمانداری در کنار مادر ، اینجاست که خواهر دختر وظیفه دارد با ایما و اشاره به دختر یه چیزهای برساند و به اصطلاح گوشی را دسته خواهر خود بدهد که از کدام سوالات طرح شده استفاده کند

داماد اول خانواده  کمی خندان خود را نشاندادن وبه یاد روزهای خواستگاری خود افتادن و ابراز همدردی با پسر که"" اره منم این مراحل را گذروندم ، فعلا بدوو ببینم چه می کننی پسر"" و کمی نگران از تقسیم شدن ابراز احساسات مادر زن که شاید از این پس با ورود داماد دوم  این روابط دستخوش تغییرات و حتی رقابتی شدن پیش خواهد رفت  و ایتجاست که ضرب المثل " ژیان ماشین نمیشه باجناق فامیل نمیشه " ولی همچنان با روی خندان و شاد نظاره گر مراسم خواهد بود  

مادر پسر خوش بش کردن با مادر دختر و خود دختر و بحث های روز مره  و کمی هم دختر را برانداز کردن

 پدر پسر   صحبت کردن با پدر دختر و درباره موارد روزمره واخبار روز، که پسردر این مواقع باید سعی کند که به شرایط ایده ال مجلس برسد و کم کم در بحث های کوجک شرکت  کند  

پسر با دقت تمام به خودش و شمردن گل های قالی و کم کم برانداز کردن میز جلوی خودش و نگاهی برای تایید حرفهای پدرها و نیم نگاهی به دختر

نکته ای که خانواده دختر باید به آن توجه کنند این است که چون خانواده دخترمیزبان است ،پذیرای ساده داشته باشند واز تنقلاتی استفاده کنند که به راحتی بشود آنرا خورد و اکیدا از کافه گلاسه و ساین شاین و مواردی شبیه به آن که وقت و دقت زیادی می خواهد برای خوردن آن استفاده نکنند چون پسر اصلا در این شرایط قادر به خوردن ان نمی باشد وقطعا عطای انرا به لقایش خواهد بخشید

جدیدن هم که رسم شده این چای معروف را دیگر به پسر نمی دهند از طریق شخص ثالثی این عمل انجام می شود قابل توجه پسرهای بدبخت که یه عمری تو فیلم ها این حرکتو می بینند و اخر هم ارزو به دل خواهند شد و شاید این هم گربه جدیدی است که دختر ها دمه حجله می زنن زمین که حواست باشه ازاین به بعد چای خواستی خودت مری میرزی یا از همانی که بهت داد باید بگیری ، مادر دختر یا خدمه که مورد دوم خیلی خیلی خطرناک است ،چون شاید در اینده دختر هر وقت شاکی بشه سریعا می گه اره ما خونمون 100 حدم و خشم داشتیم مگه یادت نیست فلان روز رااااا

در ضمن چای اوردن دختر که در ایران رسم هست یک مقدار دختر را در شرایطی قرار می دهد که  پسر را درک کنه  ولی بدبختانه این مورد هم کنار می رود و دخترها از این  مورد هم شانه خالی می کنند  

مرحله پذیرایی که یکی از سخت ترین مراحل برای پسر هست  که باید یک بار در عمرش هم که شده ، با دقت تمام چایی یا بستنی یا میوه را بخورد که به هیج وجه روی لباس یا کت شلوار ریخته نشود چون تو عمرش اینقدر زیر نظر نبوده ،وهرحرکتی ممکن است بعدها به ضررش باشد

 بریم سره اصل مطلب

جمله بسیار معروف و شنیدنی از زبان پدردختر و اعلام خطر برای پسر که کم کم باید بیاد وسط میدان و به سوالات مربوطه جواب بده  

 پسر از فرصت های داده شده باید استفاده کافی رو می برده و باید از این به بعد وارد معرکه شود و به سوالات کلی که شامل بیوگرافی چندین سال گذشته و بیشتر گذشته نزدیک و کار و بارو درآمد و وووووووووو صحبت کنه  

اماده شدن برای صحبت با دختر

پیشنهاد پدر دختر برای صحبت های خصوصی و دونفره و هدایت مادر دختر به محل مورد نظر و نشاندن افراد با دید مناسب و رعایت فاصله مناسب

مادر دختر در این وقت خیلی دوست داشت در این محفل گرم شرکت کند و ببینه بین این دو جوان چه صحبت هایی رد و بدل می شه ولی خوب این مورد هنوز به مرحله اجرایی نرسبده

از اینجا به بعد پسر می تونه یه نفس راحتی بکشه .و مدیریت کارو دستش بگیره و البته این به تجریه پسرها خیلی خیلی ربط داره جمله معرف اول خانم ها رو استفاده کردن در این موقع می توانه شکستن سکوتی باشه که حکم فرما شده و اولین باره که دختر ها حاضر نیستند به هیج وجه منل وجوه  شروع کننده باشند

طبیعتا پسر باید دوباره بیوگرافی خودشو  بگه البته اینبار با جزئئیات دقیق تر

دختر ،رونمایی سوالات  کلیشه ای وشاید هم دیکته شده از طرف اهالی فن ،که به ترتیب بر روی کاغذی نوشته شده و احیانا برگه های زمیمه شده و در مقابل کپ کردن پسر از سوالاتی که قراره مطرح بشه و خواندن عم یوجیب مصطر اذا وووووو

طرح سوالات وگپ و گفتگو اعلام مواضع اولیه طرفین

مثل هر امتحانی اتمام جلسه و معلوم نبودن نتیجه ان و ترک محل به سمت جایگاه قبلی

شعر معروف هر کسی از ظن خود شد یار من وووو

چند دقیقه استراحت و نفسی تازه کردن و اعلام تعارفات همیشگی ایرانی و ترک جلسه با خانواده

پسر ها دقت کنند در هنگام کفش انتخاب کردن  ،چون باید در عین حال که خداحافظی می کنند با خانواده دختر ،در کوتاه ترین زمان کفش را بپوشند و دنباله پدر و مادر خود خانه دختر را ترک کند ، در صورت گیر کردن در این مرحله پسر می تواننید از مراحل ضربتی و موقت هم استفاده کنید و بصورت فشاری که شده کفش را در پا جا دهد

در راه بازگشت به خانه

اعلام گزارش کار و صحبت های انجام شده و اعلام دیدگاه طرف مقابل و به شور گذاشتن رفتار های انجام شده و به نتجه رسیدن در مورد اینکه آیا این مورد همانی است که فکر می کردی و یا بازهم باید رفت و دید و روزی از نو

این بود برداشت من از جلسات خواستگاری سنتی

تا نظر شما چه باشد ؟ آیا در این دهه که ما زند گی می کنیم روش های سنتی خواستگاری جواب خواهند داد ؟ آیا هنوز هم می شود یارزندگی خود را از این طریق پیدا کرد ؟ و ووووو