کشتی شکست خوردهی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار به رو زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهی سلطان کربلا
و نرید ان من ا ستضعفوا فی الارض و نجعلهم الاءمه و نجعلهم الوارثون
وعده الهی حق است و به ستم به ضعف کشیده شدگان پیشوایان و وارثان زمینند.
بنی ادم اعضای یکدیگرند
که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد اورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
چقدر دلم برای بوی خاک سنگر و باروتی که متجاوزین به حرمت حق را، به اتش دوزخ واصل کند، تنگ شده است.
کجاست رقص شمشیر مردان مرد تا شر شغالان مردار خوار از فراز قبر کوچک اطفال کم شود؟ که نجاست خواران در کمین به نیش کشیدن بدن پاک طاهرانند.
کجایید ای دلاورانی که غرش خروشتان لرزه بر اندام روبه صفتان گرگ خو اندازد ؟
در سال نویی از تولد مسیح، همخوابی خوکهای عرب، حاکم بر برخی سرزمین های مسلمانان و گرگان بیگانه، بار دیگر خون و رنج و مرگ را برای اطفال هدیه اورده است.
کجایید ای سبکبالان عاشق پرنده تر زمرغان هوایی
الهی ما را در روز واقعه شرمنده منما. نیاید که فرزندان سلمان پارسی نیز شرمنده حسین و جد حسین (ع) و خدای ایشان (جل جلاله) شوند. که در روزی داغتر از خورشید حرمت بدن فرزند رسول ا... درزیر سم اسبان شکسته شد، و در شبی سردتر از تاریکی، بدن کوچک اطفال در زیر اوار و بمباران با خاک اجین می شود
برگرفته از وبلاگ دوست عزیزم مهدی