یک شعر

 

بود اول آن خجسته پرگار

نام ملکی که نیستش یار

دانای نهان و آشکارا

کو داد گهر به سنگ خارا

دارای سپهر و اخترانش

دارنده نعش و دخترانش

بینا کن دل به آشنائی

روز آور شب به روشنائی

سیراب کن بهار خندان

فریادرس نیازمندان

وانگه ز جگر کبابی خویش

گفته سخن خرابی خویش

کاین نامه زمن که بی‌قرارم

نزدیک تو ای قرار کارم

نی نی غلطم ز خون بجوشی

وانگه به کجا به خون فروشی

یعنی ز من کلید در سنگ

نزدیک تو ای خزینه در چنگ

من خاک توام بدین خرابی

تو آب کیی که روشن آیی

من در قدم تو می‌شوم پست

تو در کمر که می‌زنی دست

من درد ستان تو نهانی

تو درد دل که می‌ستانی

من غاشیه تو بسته بر دوش

تو حلقه کی نهاده در گوش

ای مرهم صد هزار سینه

درد من و می در آبگینه

ای تاج ولی نه بر سر من

تاراج تو لیک در بر من

ای گنج ولی به دست اغیار

زان گنج به دست دوستان مار

ای باغ ارم به بی کلیدی

فردوس فلک به ناپدیدی 

ای مرهم صد هزار سینه

درد من و می در آبگینه

این چوب که عود بیشه تست

مشکن که هلاک تیشه تست 

ای در کنف دگر خزیده

جفتی به مراد خود گزیده

نگشاده فقاعی از سلامم

بر تخته یخ نوشته نامم

یک نعل بر ابریشم ندادی

صد نعل در آتشم نهادی 

نه هر که زبان دراز دارد

زخم از تن خویش باز دارد

سوسن از سر زبان درازی

شد در سر تیغ و تیغ بازی

یاری که بود مرا خریدار

هم بر رخ او بود پدیدار

آنچه از تو مرا در این مقامست

بنمای مرا که تا کدامست

گر عاشقی آه صادقت کو

با من نفس موافقت کو

در عشق تو چون موافقی نیست

این سلطنتست عاشقی نیست

تو فارغ از آنکه بی دلی هست

و اندوه ترا معاملی هست 

گر من شدم از چراغ تو دور

پروانه تو مباد بی‌نور

گر کشت مرام غم ملامت

باد ابن‌سلام را سلامت

ای نیک و بد مزاجم از تو

دردم ز تو و علاجم از تو

هرچند حصارت آهنین است

لؤلؤی ترت صدف نشین است 

عشق تو رقیب راز من باد

زخم تو جگر نواز من باد

با زخم من ارچه مرهمی نیست

چون تو به سلامتی غمی نیست

خانه به دوش

سلامی به گرمی آفتاب  

امیدوارم که در این روزهای پربرکت ماه رمضان مملو از معنویات باشید  

فعلن دارم دنبال خانه می گردم و وقت زیاد نوشتن ندارم  

التماس دعا در شب های قدر از شما عزیزان دارم  

یا علی

روز مادر

بازهم سلام

میلاد حضرت فاطمه الزهرا علیه السلام را به همه شما دوستان مخصوصا مادران عزیزتان را تبریک می گم و امیدوارم که همیشه و همه جا در کنار مادرهایتان باشید و از گرمای محبت مادرانتان گرمی زندگیتان گرمترشود

یادمه پارسال که درباره روز مادر مطلب می نوشتم نمی دونستم کی می تونم مادرم را ببینم و کلی حس داشتم و یه جورای به شما ها که کناره مادرتان بودید حسادت داشتم ولی امسال دیگه نه چون به امید خدا هفته بعد کنار مادرم خواهم بود بعد از ۲۶ ماه

نمیدونم تو فرودگاه باید چه کار کنم فکر کنم بعد از دوسال ندیدن خانواده حسابی جا بخورم تو این دوسال حسابی شمایل ها عوض شدن مخصوصا برادرهام که  در سن بلوغ بودند انها باید حسابی عوض شده باشند

به هرحال از این بابت خیلی خوشحالم که هفته بعد در ایران هستم

باز هم این ولادت را به همه شیعیان آن حضرت تبریک عرض می کنم

به امیددیدار

 

دارم میام به تهرون دارم میام به تهرون

 سلام به همه

  باسه بوی کوچمون تنگ دلم تنگ دلم     باسه محلمون تنگ دلم تنگ دلم 

ای جان ای جان دارم میرم به تهران، دارم میرم به تهران

خوب بیت بالا از خوانند معرف داش اندی است که بیانگر تمام مطالب است

به هر حال دوست دارم این اواخرم به خوبی و خوشی طی شه و مشکلی در این جند روز برای هیج کس و هیج جیزی نیافته 

تاریخ ورود من با گرفتن بلیط هواپیما قطعی شد و به امیدخدا سه شنبه شب ۱۱ تیرماه  ۱۳۸۷ ساعت حدود ۲۳  در فرودگاه امام خمینی ره ، اگر درب های شهادت بسته باشند و مشکلی در آسمان پیش نیاید، به زمین پاک وطن خواهم نشست و در مدت اقامتم برنامه های زیادی برای شما دوستانم خواهم داشت

راستی شماره تماس منم همون شماره قبلی است که داشتم ۰۹۱۲۵۲۰  البته از وقتی که رسیدم فعال میشه و میاد دستم

به امید سپری شدن اوقاتی خوش برای همه شما عزیزانم

و به امید دیدار روی همچون ماه تان

خدانگهدارتان