یاد رفیقان

 

نگاهم یاد باران کرده امشب

مرا سر در گریبان کرده امشب

غم و فریاد من از این و ان نیست

 دلم یادرفیقان کرده امشب

دنیای کوچک ما

سلامی به گرمی آفتاب

سلام من به همه دوستان و آشنایان

خوب طبق معمول امتحانات میان ترم را پشت سرگذاشتم البته چندتایی مانده است دوستان جای شما خالی هفته پیش به دعوت رایزن علمی ایران در فرانسه یک اردو علمی و صنفی در جنوب فرانسه در شهر مونپلیه برگزار شد که بنده خدمتگزار دانشجویان ایرانی در آن اردو بودم و بخشی از مسولیت ها بر عهده گرفته بودم و با دوستان زیادی در اردو آشنا شدم . از اتفاقات خیلی جالب و بیاد ماندی که در این اردو برای من پیش آمد یکی از استادهای دوران دانشجوی در صدرا را در ابن اردو دیدم، شاید بگم وقتی استادم را در آن محل دیدم یک احساسی به من دست داده که لغات برای بیان آن مفهومی ندارد، خلاصه ،دوستان دانشگاه صدرا اگر استاد محمدی یادشان باشد من ایشان را در مونپلیه دیدم البته ایشان امسال به پاریس آمدند و تازه قصد دارند یک دوره دانشجویی را در اینجا شروع کنند که دیگه انشاءالله با هم هستیم  .

خوشبختانه این اردو هم با تمام سختی ها آن به پایان رسید و برگی از زندگی من و خاطرات خوب  آن زده شد -بچه ها بگوش باشند

در زیر هم جند عکس از این اردو برای شما می گذارم

 

 

سالگرد

سلام به همه دوستان
امروز دقیقا یک سالی هست که از تولد این تارنمای اینترنتی یا به قول خودمان وبلاگ می گذرد
سعی این بود که از این طریق فاصله ای که میان من و شما افتاده بود کم کنم حال نمی دانم که چقدر در این امر
موفق بودم یا تا چه اندازه توانستم تنهایی غربت را با شماها تقسیم کنم .و به این سبب دورادور از شما باخبر باشم و البته شما بیشتر از احوالات من با خبر باشید .
می بیند چه زود عمر می گذرد و ایام سپری می شود ولی ما کمان در گیر زندگی هستیم و گذشت زمان را درک نمی کنیم .

          بنشین بر لب جوی وگذر عمر ببین          کاین اشارات زجهان گذران مارا بس

ولی سال اولی که در اینجا بودم برای من بسی دشوار و سخت بود. دوری از شما دوستان خوب و از جمع شما خارج شدن و تنهایی وغریبی و ... ولی این سال هم گذشت و تجربه بسیار گرانبهایی در طی این مدت کسب کردم .
در این مدتی که در اینجا سپری می کنم به این شعر حافظ ایمان آوردم که می گویید :
          یاربا ماست چه حاجت که زیادت طلبیم           دولت صبحت آن مونس جان مارا بس
ماه پر برکت رمضان هم رو به اتمام است ولی متاسفانه من هم همانند سال گذشته از مراسم مذهبی این ایام کم نصیب
               شبهای دراز بی عبادت چه کنم***** طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
               گویند کریم است و گنه می بخشد*****گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم
باز هم دوست دارم شعر اولین نوشته ام در این روز یعنی تولد وبلاگم با هم زمزم کنیم :

          گلغلداری زگلستان جهان ما را بس               زین چمن سایه آن سرو روان مارا بس

          من وهمصحبتی اهل ریا دورم باد                      از گرانان جهان رطل گران مارا بس

          قصرفردوس به پاداش عمل می بخشند               ما که رندیم و گدا دیر مغان مارا بس

          بنشین بر لب جوی وگذر عمر ببین                    کاین اشارات زجهان گذران مارا بس

           نقد بازار جهان بنگروآزار جهان             گر شمارا نه بس ابن سود و زیان مارا بس

           یاربا ماست چه حاجت که زیادت طلبیم              دولت صبحت آن مونس جان مارا بس

          از در خویش خدارا به بهشتم مفرست            که سر کوی تواز کون و مکان مارا بس

                             حافظ از مشرب قسمت گله نا انصافی است 

                                طبع چون آب وغزلهای روان مارا بس

این هم سفره افطار در روزهای اول دراینجا

سفره افطار



کارگردانی 2

سلام و نماز روزه هاتون قبول درگاه اوستا کریم باشه
اینم معرفی خیابان شانزلیزه معرف در پاریس